ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
فربد هم رفت....
نشسته ام پشت پنجره
زل زدم
به چشم های این چهارشنبه ی بیمار....
هر تکه از خودم
با هر عزیزی که از من دور شد،
رفت...
حالا مانده ام
با دو چاله ی لبریز از انتظار
که غریبانه در این شهر می بارد...
فربد،
کاش می انداختی ام
توی کوله پشتی عجیب غریبت ...
کاش سنجاقم میزدی
به همان کوله پشتی
مثل پیکسل های رنگانگی که
باهم از شهر کتاب خریدیم...
کاش گره ام میزدی
به رج های دستبندی
که برایت بافته بودم...
کاش غرق میشدم
توی صورتی پیراهنت
که هنوز هم فکر میکنی
رنگش دخترانه است...
کاش می گذاشتی ام
لای کتابت
مثل گل خشک شده ای که
معشوقه ات بهت داد....
کاش ...
کاش از این شهر لعنتی میبردی ام...
قبل از اینکه چشم هایم
از التهاب این همه انتظار
ذوب شود....
.
.
.
.
.
منم یه دوره ای دوس داشتم یه معشوقه ی مرده داشته باشم
نمی دونم چرا اون تصور الان توی ذهنم ساطع شد
منم نمیدونم والا...!
دوست دارم حرف بزنیم..!
هیچ ذهنیتی از تئاتر جز اونایی که شبکه چار ساعت دوازده و نیم نشون میشد ه ندارم. ولی دیالوگاشونو دوس دارم. قشنگه!
من تلویزیون نگاه نمیکنم
ولی میدونم شبکه ی چار چیز بیخودینشون نمیده!
.
.
حرف زدن درمورد تئاتر برام هیجان انگیزه دوست دارم زیاد در موردش حرف بزنم!
نه از اوناش نیستم! دوست دبیرستانم بود. یه سال از بقیه و سه سال از من بزرگ تر بود.
مگه من گفتی از اوناشی؟!
اصلا از اوناش دقیقا چجورین؟!
یه همچنین حسی رو نسبت به یکی داشتم..دوستم بود..یهو همچی رو ول کرد رفت..گوشی مو هم جواب نمیداد..حالا بعد دو سال برگشته ولی خودش نیست..عوض که نه، عوضی شده..
.
تئاتر رو حرفه ای کار میکنی؟
مسئله ی تو بحثش جداست.....!
.
.
حرفه ای کارمیکنم ولی حرفه ای نیستم....