ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
زیاده گویی نمیکنم و تنها این شعر سید علی صالحی را میگذارم که زبان حال من است....
.
.
.
.
سلام!
حال همهی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند ...با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان...!
تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهی باز نیامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببین انعکاس تبسم رویا شبیه شمایل شقایق نیست...!
راستی خبرت بدهم خواب دیدهام خانهئی خریدهام بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیدیوار ...
هی بخند!
بیپرده بگویمت
چیزی نمانده است،
من چهل ساله خواهم شد...
نه ریرا جان
نامهام باید کوتاه باشد،
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه، از نو برایت مینویسم حال همهی ما خوب است اما تو باور نکن...!
خییییلی خیییلی قشنگ بود تارا...
خیلی...
:))
من دوس میداشتم خیلی اینو
منم خیلی دوسش دارم