ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
با لحن شوخی و خنده بهم گفت تارا تو چقدر جلفی! یه جا آروم بشین! چقدر تکون میخوری!
بهش گفتم من آزادم! دلم میخواد رها باشم و تو حق قضاوت کردن منو نداری!
حرفش برای من خوشایند نبود اما اهمیتی هم ندادم و باز هم خودم بودم و از این خجالت نکشیدم و هیچوقت نمیکشم!
این منم!
کسی که گاهی وسط خیابون یا یه جای عمومی میرقصه...
کسی که میتونه توی شلوغ ترین و عمومی ترین جای شهر محکم بغلت کنه و تو رو ببوسه...
کسی که به افتادن روسریش اهمیتی نمیده
چون باهاش میونه ی خوبی نداره...گاهی به خواسته خودش روسریشو از سرش بر میداره...
کسی که بلند بلند و بی پروا میخنده...حجم صدای بالایی داره و گاهی همه بهش میگن هیس! چقدر بلند حرف میزنی!
دود سیگارم رو از دماغم بیرون میدم کاری ندارم به اینکه برای یه دختر حرکت جلف و بی کلاسی به نظر میاد!
با مارال تو خیابون راه میریم و شعر میخونیم... به قول تو مثل بچه ها! دستای همدیگه رو میگیریم و با هم میچرخیم...ماکف زمین مشینیم سیگار میکشیم...
برای من مهم نیست که که بقیه چی میگن...
برای این زاده نشدم که خودم رو با حرف های بقیه بسازم و بسنجم...
نگاه ها رو میفهمم اما به خیلی هاشون اهمیتی نمیدم...
میخوام آزاد باشم،عریان باشم،بی پروا باشم،خودم باشم و خودم باشم و خودم باشم...!
سلام
عصبانی میشی همه ی حرفاتو بیرون میریزی؟
سلام
آره همینطورم
ولی خب نه همیشه...!
دیدنت را خواستم با این تفاسیر :D
:)))))